مقاله پيامبر اكرم(ص) از نگاه امام صادق علیه السلام
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
مقاله پيامبر اكرم(ص) از نگاه امام صادق علیه السلام
در طول تاريخ بشريت، كم تر انسانى وجود دارد كه مانند پيامبراسلام تمام خصوصيات زندگى اش به طور واضح و روشن بيان و ثبتشده باشد. خداوند متعال در قرآن كريم كتابى كه خود حافظ اوستو بدونهيچ تغييرى تا قيامتباقى است با زيباترين عبارات و كاملترينبيانات، آن حضرت را معرفى نموده و با عالىترين صفات ستوده است. خداوند متعال مىفرمايد: انك لعلى خلق عظيم: اى پیامبر تو بر اخلاقى عظيم استوار هستى. نيز مىفرمايد: محمد رسولالله و الذين معه اشداو على الكفاررحماء بینهم: محمد(ص) فرستاده خداست و كسانى كه با اوهستند در برابر كفار سر سخت و در ميان خود مهربانند. محققان، تاريخ نويسان و دانشمندان در ابعاد گوناگون زندگى حضرتمحمد(ص) سخن گفته اند. اما ائمه عليهم السلام با نگاهى ژرف و دقيق سيماى آن شخصيتبىنظير و در يكتاى عالم خلقت را به تماشا نشسته، به معرفى زندگى، مبارزات و آموزههاى آن حضرت پرداختند. در اين نوشتار بر آنيم تا گوشه هايى از زندگى و شخصيتحضرتمحمد(ص) را از نگاه امام صادق(ع) به تماشا بنشينيم.
تولد نور: امام صادق(ع) به نقل از سلمان فارسى فرمود: پيامبر اكرم(ص)فرمود: خداوند متعال مرا از درخشندگى نور خودش آفريد نيز امام صادق(ع) فرمود: خداوند متعال خطاب به رسول اكرم(ص)فرمود: اى محمد! قبل از اين كه آسمانها، زمين، عرش و دريا راخلق كنم. نور تو و على را آفريدم. ثقهالاسلام كلينى(ره) مىنويسد: امام صادق(ع) فرمود: هنگام ولادتحضرت رسول اكرم(ص) فاطمه بنت اسد نزد آمنه (مادر گرامى پيامبر) بود. يكى از آن دو به ديگرى گفت: آيا مىبينى آن چه را منمىبينم؟ ديگرى گفت: چه مىبينى؟ او گفت: اين نور ساطع كه ما بين مشرق ومغرب را فرا گرفته است! در همين حال، ابوطالب(ع) وارد شد و بهآنها گفت: چرا در شگفتيد؟ فاطمه بنت اسد ماجرا را به گفت. ابوطالب به اوگفت: مىخواهى بشارتى به تو بدهم؟ او گفت: آرى. ابو طالب گفت: از تو فرزندى به وجود خواهد آمد كه وصى اين نوزاد، خواهد بود.
نامهاى پيامبر: جلوه نام محمد(ص) براى امام صادق(ع) به گونهاى بود كه هر گاه نام مبارك حضرت محمد(ص) به ميان مىآمد، عظمت و كمال رسولخدا(ص) چنان در وى تاثير مىگذاشت، كه رنگ چهرهاش گاهى سبز وگاهى زرد مىشد، به طورى كه آن حضرت در آن حال، براى دوستان نيزنا آشنا مى نمود. امام صادق(ع) گاهى بعد از شنيدن نام پيامبر(ص) مىفرمود: جانم به فدايش. اباهارون مىگويد: روزى به حضور امام صادق(ع) شرفياب شدم. آن حضرت فرمود: اباهارون چند روزى است كه تو را نديده ام. عرض كردم: خداوند متعال به من پسرى عطا فرمود. آن حضرت فرمود: خدا او را براى تو مبارك گرداند چه نامى براى او انتخابكردهاى؟ گفتم: او را محمد ناميده ام. امام صادق(ع) تا نام محمد را شنيد (به احترام آن حضرت) صورت مباركش را به طرف زمين خم كرد، نزديك بود گونههاى مباركش بهزمين بخورد. آن حضرت زيرلب گفت: محمد، محمد، محمد. سپس فرمود: جان خودم، فرزندانم، پدرم و جميع اهل زمين فداى رسول خدا(ص)باد. او رادشنام مده. كتك نزن. بدى به او نرسان. بدان! در روى زمينخانهاى نيست كه در آن نام محمد وجود داشته باشد، مگر اين كه آنخانه در تمام ايام مبارك خواهد بود.
سيماى محمد(ص): امام جعفر صادق(ع) فرمود: امام حسن(ع) از دائىاش، هند بن ابىهاله كه در توصيف چهره پيامبر(ص) مهارت داشت، در خواستنمود تا سيماى دل آراى خاتم پيامبران(ص) را براى وى توصيفنمايد. هند بن ابى هاله در پاسخ گفت: رسول خدا(ص) در ديدهها با عظمت مىنمود، در سينهها مهابتش وجود داشت قامتش رسا، مويشنه پيچيده و نه افتاده، رنگش سفيد و روشن، پيشانيش گشاده، ابروانش پرمو و كمانى و از هم گشاده، در وسط بينى برآمدگىداشت، ريشش انبوه، سياهى چشمش شديد، گونه هايش نرم و كمگوشت. دندان هايش باريك و اندامش معتدل بود. آن حضرت هنگام راهرفتن با وقار حركت مىكرد. وقتى به چيزى توجه مىكرد به طور عميقبه آن مىنگريست، به مردم خيره نمىشد، به هر كس مىرسيد سلام مىكرد، همواره هادى و راهنماى مردم بود. براى از دست دادن امور دنيايى خشمگين نمىشد. براى خدا چنان غضبمىنمود كه كسى او را نمىشناخت. اكثر خنديدن آن حضرت تبسم بود،برترين مردم نزد وى كسى بود كه، بيشتر مواسات و احسان و يارىمردم نماید. سعدى با الهام از روايات، در اشعار زيبايى آن حضرت را چنينتوصيف نمود. ماه فرو ماند از جمال محمد سرو نرويد به اعتدال محمد قدر فلك را كمال ومنزلتى نيست در نظر قدر با كمال محمد وعده ديدار هر كسى به قيامت ليله اسرى شب وصال محمد آدم و نوح و خليل و موسى وعيسى آمده مجموع در ظلال محمد عرصه گيتى مجال همت او نيست روز قيامت نگر مجال محمد و آنهمه پيرايه بسته جنت فردوس بو كه قبولش كند بلال محمد شمس و قمر در زمين حشر نتابد نور نتابد مگر جمال محمد همچو زمين خواهد آسمان كه بيفتد تا بدهد بوسه بر نعال محمد شايد اگر آفتاب و ماه نتابد پيش دو ابروى چون هلال محمد چشم مرا تا بخواب ديد جمالش خواب نمي گيرد از خيال محمد سعدى اگر عاشقى كنى و جوانى عشق محمد بس است و آل محمد.
اوصاف پيامبر در تورات و انجيل: خداوند متعال در وصف پيامبر(ص) فرمود: الذين ءاتينهم الكتبيعرفونه كما يعرفون ابناءهم و ان فريقا منهم یعلمون ليكتمون الحق و همكسانى كه كتاب آسمانى به آنان داديم، او را هم چون فرزندان خودمىشناسند; (ولى)جمعى از آنان، حق را آگاهانه كتمان مى کنند. امام صادق(ع) فرمود:يعرفونه كما يعرفون ابناءهم زيراخداوند متعال در تورات و انجيل و زبور، حضرت محمد(ص)، مبعث،مهاجرت، و اصحابش را چنين توصيف نمود: محمد رسولالله و الذينمعه اشداء على الكفار رحماء بینهم: محمد(ص) فرستاده خداست; و كسانى كه با او هستند در برابر كفارسرسخت و شديد و در ميان خود مهربانند. پيوسته آنها را در حالركوع و سجود مىبينى، در حالى كه همواره فضل خدا و رضاى او راطلبند. نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمايان است. اين، توصيف آنان در تورات و توصيف آنان در انجيل است. امام صادق(ع) فرمود: اين، صفت رسول خدا(ص) و اصحابش در تورات وانجيل است. زمانى كه خداوند پيامبر خاتم(ص) را به رسالت مبعوث نمود اهل كتاب (يهود و نصارى) او را شناختند اما نسبت به اوكفر ورزيدند، همان گونه كه خداوند متعال فرمود: فلما جاءهمما عرجوا كفروا به: هنگامى كه اين پيامبر نزد آنها آمد كه(از قبل) او را شناخته بودند، به او كافر شدند. خداوند متعال در قرآن كريم، در وصف پيامبر(ص) مىفرمايد: و ماارسلناك الا رحمه للعالمين: ما تو را جز براى رحمت جهانياننفرستاديم. قرآن نيز مىفرمايد: اشداء على الكفار رحماءبينهم: در برابر كفار سرسخت و شديد و در ميان خود مهربانند. اين دوچگونه با هم جمع مىشوند؟ توجه به اين آيه براى طرفدارى انديشه تسامح و تساهل ضرورى است. آيا ممكن است كاملترين انسان، كه با كاملترين كتاب آسمانى براىهدايت تمام جهانيان مبعوث گرديده است در مقابل دشمنان دين هيچعكس العملى جز مهربانى نداشته باشد؟ براى اداره جامعه دينى و بقاى آن بايد در مقابل دشمنان دينايستاد شدت عمل نسبتبه كافران و مبارزه با آنها براى از بينبردن موانع هدايت عين رحمت است.
برترين مخلوق: حسين بن عبدالله مىگويد: به امام صادق(ع) عرض كردم: آيا رسولخدا(ص) سرور فرزندان آدم بود؟ آن حضرت فرمود: قسم به خدا، او سرور همه مخلوقات خداوند بود. خدا هيچ مخلوقى را بهتر ازمحمد(ص) نيافريد. امام صادق(ع) در حديث ديگرى فرمود: چون رسول خدا(ص) را به معراج بردند جبرئيل تا مكانى با وى همراه بود و از آن به بعداو را همراهى نمىكرد. پيامبر(ص) فرمود: جبرئيل، در چنين حالىمرا تنها مىگذارى؟! جبرئيل گفت: تو برو. سوگند به خدا در جايىقدم گذاشتهاى كه هيچ بشرى قدم نگذاشته و بيش از تو بشرى به آنجا راه نيافته است. معمر بن راشد مىگويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه فرمود: يك نفريهودى خدمت رسول خدا(ص) رسيد و به دقت او را نگریست. پيامبر اكرم(ص) فرمود: اى يهودى! چه حاجتى دارى؟ يهودى گفت: آيا تو برترى يا موسى بن عمران; آن پيامبرى كه خدا با او تكلمكرد و تورات و انجيل را بر او نازل نمود، و به وسيله عصايشدريا را براى او شكافت و به وسيله ابر بر او سايه افكند؟ پيامبر(ص) فرمود: خوش آيند نيست كه بنده خود ستايى كند ولكن(در جوابت) مىگويم كه حضرت آدم(ع) وقتى خواست از خطاى خود توبهكند، گفت: اللهم انى اسالك بحق محمد و آل محمد لما غفرت لى،خدايا! به حق محمد و آل محمد از تو مىخواهم كه مرا عفو نمایی. خداوند نيز توبهاش را پذيرفت. حضرت نوح(ع) وقتى از غرق شدن دردريا ترسيد گفت: اللهم انى اسالك بحق محمد و آل محمد لماانجيتنى منالغرق; خدايا به حق محمد و آل محمد از تو در خواستمىكنم. مرا از غرق شدن نجات بدهى. خداوند نيز او را نجات داد. حضرت ابراهيم(ع) در داخل آتش گفت:اللهم انى اسالك بحق محمد وآل محمد لما انجيتنى منها; خدايا! به حق محمد و آل محمد ازتو مىخواهم كه مرا از آتش نجات دهى. خداوند نيز آتش را براى او سرد و گوارا نمود. حضرت موسى(ع) وقتى عصايش را به زمين انداخت و در خود احساس ترس نمود گفت: اللهم انى اسالك بحق محمد و آل محمد لما امنتنى; خدايا! به حق محمد و آل محمد از تو در خواست مىنمايم كه مرا ايمن گردانى. خداوند متعال به او فرمود: لاتخف انك انتالاعلىنترس. مسلما تو برتری اى يهودى، اگر موسى(ع) امروز حضور داشت و مرا درك مىكرد و به من و نبوت من ايمان نمىآورد. ايمان و نبوتش هيچ نفعى به حال او نداشت. اى يهودى! از ذريه من شخصى ظهور خواهد كرد به نام مهدى(ع) كهزمان خروجش عيسى بن مريم براى يارى او فرود مىآيد و پشتسر او نماز مىخواند.
سياستمدارى پيامبر(ص): در عرف جهانى امروز سياست را به معناى نيرنگ و دروغ براىكسب قدرت و سلطه بر مردم تعريف مىكنند، اما «سياست» در لغت، به معناى اداره كردن امور مملكت و حكومت كردن است. خداوندمتعال پيامبر خاتم(ص) جانشينان بر حق او، ائمه معصومين را از بهترين سياستمداران شمرده است در زيارت جامعه، در العباد وصف ائمه عليهم السلام كه پرورش يافتگان مكتب نبوتند، آمده است: وساسهفضيل بن يسار مىگويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه به بعضى ازاصحاب قيس ماصر فرمود: خداوند عز و جل پيغمبرش را تربيتكرد و نيكو تربيت فرمود. چون تربيت او را تكميل نمود، فرمود: انك لعلى خلق عظيم: تو بر اخلاق عظيمى استوارى. سپس امر دين و امت را به او واگذار نمود تا سياست و اداره بندگانش را بهعهده بگيرد، سپس فرمود: ما اتاكم الرسول فخذوه و ما نهاكمعنه فانتهوا، آن چه را رسول خدا براى شما آورد، بگيريد،(و اجرا كنيد) و از آن چه نهى كرد، خود دارى نماييد. رسولخدا(ص) استوار، موفق و مويد به روح القدس بود و نسبت به سياست و تدبير خلق هيچ گونه لغزش و خطايى نداشت و به آداب خدا تربيتشده بود.
زهد و وارستگى: حضرت محمد(ص) هرگز نسبت به دنيا و لذايذ زودگذر آن ميلى نشان نداد و به آن، توجهى نكرد. آن حضرت براى هدايت مردم و رساندنآنها به سعادت دنيا و آخرت وارد عرصه سياست شد. امام صادق(ع) مىفرمايد: روزى رسول خدا(ص) در حالى كه محزون بود، از منزل خارج شد فرشتهاى بر او نازل شد، در حالى كه كليدگنجهاى زمين را به همراه داشت. فرشته گفت: اى محمد(ص)، اينكليدهاى گنجهاى زمين است. پروردگارت مىفرمايد: اين كليدها را بگير و در گنجهاى زمين را باز كن و آن چه مىخواهى از آن استفادهنما. بدون اين كه نزد من ذرهاى از آنها كم شود. پيامبر(ص) فرمود: دنيا خانه كسى است كه خانه (واقعى) ندارد. كسانى دور آن جمع مىشوند كه عقل ندارند. فرشته گفت: به آن خدايى كه تو را به حق مبعوث نمود! وقتى درآسمان چهارم كليدها را تحويل مىگرفتم، همين سخن را از فرشتهديگرى شنیدم. ابن سنان مىگويد: امام صادق(ع) فرمود: مردى نزد پيامبر(ص) آمد، در حالى كه آن حضرت روى حصيرى نشسته بود كه زبرى آن بر بدن آنحضرت اثر گذاشته بود، و بر بالشى از ليف خرما تكيه نموده بود،كه بر گونههاى گلگونهاش نفوذ كرده بود. آن مرد در حالى كهجاهاى اثر كرده را مسح مىنمود، گفت: كسرى و قيصر (پادشاهانايران و روم) هرگز چنين راضى نمىشوند و بر حرير و ديبامىخوابند و تو (كه سرور مخلوقات خدايى) بر اين حصير. پيامبر(ص) فرمود: به خدا من از آنها برتر و گرامىتر هستم. منكجا و دنيا كجا. مثال زورگذر بودن دنيا، مثال شخصى است كه بر درختى سايه دار عبور مىكند، لحظه هايى از سايه درخت استفادهمىكند و وقتى سايه تمام شد، از آن جا كوچ مىكند و درخت را رها می کند. هیچ زمينهاى از زندگى پيامبر(ص) نيست، مگر اين كه امام صادق(ع) در آن زمينه سخنانى با ارزش دارد. به عنوان حسن ختام، به ذكر خطبهاى از آن حضرت در توصيفپيامبر(ص) اكتفا مىكنيم.
خطبه امام صادق(ع) در وصف حضرت محمد(ص): برد بارى، وقار و مهربانى خدا سبب شدتا گناهان بزرگ و كارهاىزشت مردم مانع نشود كه دوستترين و شريفترين پيغمبرانش، يعنىمحمد بن عبدالله(ص) را براى مردم بر گزيند. محمد بن عبدالله(ص) در حريم عزت تولد يافت: در خاندان شرافتاقامت گزيد، حسب و نسبش آلوده نگشت، صفاتش را دانشمندان بيانكردند و حكميان در وصفش انديشه نمودند، او پاكدامنى بى نظير،هاشمى نسبى بى مانند و بى مانندى از اهل مكه بود. حيا صفت او بود و سخاوت طبيعتش، بر متانتها و اخلاق نبوت سرشتهشده بود. اوصاف خويشتن دارىهاى رسالتبر او مهر شده بود تا آنگاه كه مقدرات و قضا و قدر الهى عمر او را به پايان رسانيد وحكم حتمى پروردگار او را به سرانجامش منتهى ساخت. هر امتى، امتپس از خود را به آمدنش مژده داد. نسل به نسل از حضرت آدم تا پدر بزرگوارش، عبدالله، هر پدرى او را به پدر ديگر تحويل داداصل و نسبش به ناپاكى آميخته نشد و ولادت او با ازدواج نا مشروعپليد نگشت. ولادتش در بهترين طايفه، گرامىترين نواده (بنىهاشم)، شريفترين قبيله (فاطمه مخزوميه) و محفوظ ترين شكم باردار (آمنه دختر وهب) و امانت دارترين دامن بود. خدا او را برگزيد، پسنديد و انتخاب كرد سپس كليدهاى دانش وسرچشمههاى حكمت را به او داد. او را مبعوث نمود تا رحمتبربندگان و بهار جهانيان باشد. خداوند كتابى را بر او نازل كرد، كه بيان و توضيح هر چيزى درآن است و آن را به لغت عربى، بدون هيچ انحرافى قرار داد، بهاميد اين كه مردم پرهيزكار شوند. آن را براى مردم بيان كرد ومعارف آن را روشن ساخت و با آن، دينش را آشكار ساخت و واجباتى را لازم شمرد و حدودى را براى مردم وضع نمود و بيان كرد. آنهارا براى مردم آشكار نمود و آنها را آگاه ساخت. آن حضرت در آنامور، راهنمايى به سوى نجات و نشانههاى هدايتبه سوى خدامىباشد. رسول خدا(ص) رسالتش را تبليغ كرد، ماموريتش را آشكار ساخت،بارهاى سنگين نبوت را كه به عهده گرفته بود، به منزل رسانيد وبه خاطر پرورگارش صبر كرد و در راهش جهاد نمود. با برنامهها و انگيزههايى كه براى مردم پى ريزى نمود و منارههايى كه نشانههاى آن را بر افراشت، براى امتش خير خواهى كرد، وآنها را به سوى نجات و رستگارى فرا خواند و به ياد خدا تشويق وبه راه هدايت دلالت كرد، تا مردم پس از او گمراه نشوند. آن حضرت نسبت به مردم دلسوز و مهربان بود.
افزودن دیدگاه جدید