به بهانه سی و پنجمین سالگرد شهادت شهید شاخص سازمان بسیج فرهنگیان، سردار شهید رجب علی علمی نیک
پدر مهربانم، سی و پنجمین سالگرد پروازت هم رسید... می دانم همین نزدیکی ها هستی شاید به ما لبخند می زنی و زندگی زمینیمان را به تماشا نشسته ای... تنها آرزویم این است که بتوانم لبخندی بر لبان مهربان بنشانم و روحت را شاد کنم...
امروز قلب مادر من *چون هر شب جمعه گرفته
در دست های مهربانش*یک دسته ی لاله گرفته
با دست دیگر دست من را * با مهربانی می فشارد
تا غنچه زیبای لبخند* در چشم های من بکارد
در کیف مادر هست قران * یک بسته هم نقل و گلاب است
یک جعبه هم خرما که مادر* می گوید این احسان ثواب است
حالا کمی نزدیک گشتیم * راه زیادی هم نمانده
مادر به من می گوید اینجا*نگذار ذکری را نخوانده
از دور عطر خوب مریم *همراه عطر یاس جاریست
در صحن گلزار شهیدان* یک دشت پر احساس جاریست
آغوش خود را می کنم باز * تا نزد بابا می دوم من
آن گوشه پیش سنگ قبرش *آهسته زانو می زنم من
با او هزاران حرف دارم * اما اگر اشکم گذارد
اینجا میان قاب عکسش *بابا به لب لبخند دارد
ن.علمی نیک
افزودن دیدگاه جدید