mainportal

شعر دفاع مقدس/ سروده آقای عباسعلی جاویدان

شعر دفاع مقدس/ سروده آقای عباسعلی جاویدان

کودکان گرم چریدن بودند

مادران سینی چایی دردست

سفره نان پدر بازدر آغوش چنار

دشت ها تشنه یک جرعه نفس های نسیم

تازه از دست سیاهی آزاد

ناگهان باد وزید عشق را باخود برد

ناله ی کرکس وحشی خواب شان رادزدید

دامن دشت پراز زوزه شیطانی شد

نسل زیبای شقایق پژمرد

شهر از موج صدا می لرزید

آسمان ابری شد

بازهای وحشی باز وحشی شده اند

شهر درهجمه آتش گم شد

پیر ما گفت شکستن هرگز

بند پوتین بسته

عشق را دریابید

خانه از لانه ی کرکس بستانید

که اینجا، خانه ی شیران است

شده فصل هنرآموزی تان

به اجانب بچشانید که این ایران است

نغمه پیر چو در دشت وزید

گویی از جسم رها از تن خود ببریدند

دلشان سخت به تنگ آمده بود

زندگی در ناز نیست از دیرزمان عادت شان

همه درفکر پریدن بودند

شب به طنازی شان می بالید

گویی آنجا جای قدم های کسی می دیدند،

عشق درگوشه ای از سنگرشان پیدا بود

تا ابد عاشق ایران بودند

همگی عاشق ایران ماندند

دست ابلیس به نزدیکی گلها که رسید

دشت بارانی شد

سینه هاشان لبریزقلب ها طوفانی

عشق را تکه ای از چادر خاکی دیدند

مادران آن روز خود لباس رزم

تن فرزند برومند به تن می کردند

پدران داس نهادند

که هنگام هرس کردن نیست

شهر را دریابید

موسم لبیک به فرمان امام است

وقت برچیدن ظلم از ریشه است

ناگهان شهر از نسل شقایق پر شد

کاخ طاغوت شکست

افزودن دیدگاه جدید

About text formats

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.